صبح، آسمان، باران

                                        چه لذتی دارد در کنار تو قدم زدن زیر قطره های ریز الماس

و صدای نفست، گرمای دستانت

حس زندگی، زنده بودن، حس دوست داشتن و دوست داشته شدن میدهد به قلبم

ای همه طراوت زندگیم

عاشقانه میپرستمت

   صدایت، نگاهت

   به آسمان! نه، حتی بالاتر

   به کهکشان میرسم وقتی با نگاهت صدایم میکنی،

   که ای همه ی وجودم دنیا را،

   نه،

   بهشت را،

   فقط فقط فقط با تو میخواهم و بس

  از جویبار پرسید:

  آهای! کوچک زیبا!

  آیا وقتی از زمین جوشیدی، برایت گفتند که بعد از اقیانوس به کجا خواهی رسید!؟

  و جویبار جواب داد: گفتند، اما درست یادم نیست!

  فقط میدانم آسمان را خیلی دوست دارم.